یاس من، تمام عشقم
یاس لب صورتی من سلام، عشق نازنینم سلام
میدونی که خیلی دوست دارم. بابا ع ر هم که عاشقته.
چند شب پیش یه سوسک اومده بود، من یهو جیغ کشیدم سوسسسسسسسسسسسک و بابا ع ر رو از خواب بیدار کردم که بکشدش. تو هم هی میدویدی و ورجه وورجه میکردی که ببینی چه خبره؟! بعد که سوسک بدبخت فلک زده کشته شد، هی میرفتی زیر کابینت رو برانداز میکردی و با تعجب میگفتی توسک!
قربون این تک زبونی حرف زدنت برم که بعضی موقع ها فقط "تیس تیس " شنیده میشه از حرفات. البته بعضی اوقات خیلی بلند و قاطع صداتو میبری بالا !
مثلا یه روز که داشتیم میرفتیم پارک من یه لباسی تنت کردم و گفتم بریم ددر! بعد دیدم لباسه روش لک داره، درش آوردم که یه لباس دیگه بپوشم ، تو هم خیلی ناراحت شدی که چرا من این کارا رو میکنم شروع کردی داد کشیدن " نه، نه ، نه ، نه نههههههههههههههههههه" حدود 5 دقیقه فقط داشتی داد میکشیدی که نه!
اینقدر بلند که صدای من به گوش بابات نمیرسید!
عزیزم این روزا خیلی وابسته هستی به من و بابات. تا میرم تو آشپزخونه میای دنبالم و متاسفانه سرتو میزنی به کابینت که منو تحت تاثیر قرار بدی.
شبا هم که میری میچسبی به بابات میخوابی. دیشب اومدم بخوابم دیدم رفتی سرتو گذاشتی رو شکمش خوابیدی. بابا هم داشت از تخت پرت میشد پایین! خیلی خنده دار بود
این لگوها رو هم خودت چیدی، من هیچ کمکی نکردم. یهو اومدم دیدم اینجوری شده، عکس گرفتم !