پاکوچولوی شکمو!
سلام گل آرومم، شکوفه خوش رنگ و آبم، هستی من
عسلم، مامان شنبه ۵ شهریور نوبت داشتم برای آزمایشگاه نیلو و سونوی ان.تی.
شما یه کوچولو که آبمیوه شیرین خوردی کلی چرخیدی و خیلی زود همه جوانب و زوایای
پنهان وجودتو بر ما نمایان کردی. آفرین که مامانو خسته نکردی. آخه قبل من هر مامانی
می رفت داخل، خیلی طول می کشید و مجبور می شد دوباره بیاد بیرون یه چیزی بخوره!
عزیز کوچول موچولم، الان شما دو تا دست داری، دو تا پا داری. سر و شکمت طبیعیه،
استخوان بینیت تشکیل شده. قربون مماخت برم من!
صدای قلبتو برای بار اول شنیدم. چون دفعه قبل فقط دیده بودمش! این بار صدا هم داشت.
آخخخخخخخییییییییییی، ۱۵۶ بار در دقیقه میزنه اون قلب موچولت.
پاورقی: می میرم واسه آش رشته. در حد آپاچی ها میشم وقتی اسم آش رشته میاد! جالب اینکه
قبلا اصلا دوست نداشتم. پاکوچولوی شکموووووووووووووووووووووو،
ماه رمضونم هست از در و دیوار آشرشته میباره واسهمون😁☺️