پاکوچولوپاکوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

پاکوچولو

کاشکی وصل شود عشق تو به آزادی🌱

خرید برای پسته خندونم

1390/10/1 23:43
نویسنده : رایکا
194 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آبنبات قلبی خوشمزه مامان، خوبی مهربون دلم؟

 نازنین دخملم، روز دوشنبه (۲۱/۹/۹۰) با بابا ع ر و مامانی و خاله شیما رفتیم خرید

برای شما. مامانی خوشگلت زحمت کشید و کلی برای دخمل نازمون خرید کرد.

لباسای نانازی، جورابای کوچولو موچولو، لوازم بهداشتی، ظروف غذا، ساک لوازم،

روتختی، سه تیکه خوابت، لوازم شخصی کلوچه شیرینم (مسواک انگشتی،

ناخن گیر، قاشق حرارتی، ...) و کلی چیزای خوشگل ویژه پسته خندونم!

پنج شنبه (۲۴/۹/۹۰) هم مامانی و خاله شیما اومدند خونه مون و کلی زحمت

کشیدن تا اتاق شما حسابی مرتب و خوشگل شد. اون شب بابا ع ر ساعت ۸:۳۰

به همراه عمو محمدت اومدن که رفتیم بیرون شام خوردیم. بعدش که اومدیم

خونه به بابا ع ر و عمو، اتاق شما رو نشون دادم و بابات خیلی خوشحال شد و

کلی قربون صدقه جورابای کوچولوت رفت. (قربون این بابای مهربون و خوش قلبت

برم من)

روز چهارشنبه (۳۰/۹/۹۰) من رفتم خونه مامانی جون برای شب یلدا، خاله شیما

جون قبل من اومده بود و داشت الویه درست می کرد.

مامانی روی میز رو خیلی با سلیقه برای یلدا تزیین کرده بود. سماور قدیمی

مامان بزرگ رو گذاشته بود وسط میز. انار و هندونه و آجیل و ازگیل هم گذاشته بود

تو سفره.

راستی پرده و لحافت هم آماده شده و خونه مامانی بود.

اول از همه آقاجون اومد پیشمون، بعد هم خاله قدسی مهربون و حاج آقا و دخترخاله

های عزیزخودم اومدن و تازه خاله قدسی برامون یه کوکو سبزی خیلی خوشمزه هم

آورده بود. کلی خوش گذشت بهمون. گل گفتیم و شنیدیم.

تا بالاخره همسر مریم جون و بابا ع ر هم از راه رسیدن و شام رو خوردیم. بعد شام

مریم جون برامون فال گرفت و شما اولین فال حافظ رو تجربه کردی. یه تفال زدیم

مخصوص خود خود شما که این غزل اومد برات دختر فرهیخته مامان

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم.... بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد.. مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

می بینی مامان جون برات اومده (الا ای همنشین دل) آخه شما همنشین دل

مامان هستی دیگه. ایشالا همیشه به یاد هم باشیم و برای هم همنشینای خوبی

باشیم گل رز نازم.

خلاصه که خیلی عالی بود شب یلدا، دست مامانی درد نکنه

امروز هم که دیگه وارد زمستون شدیم که من دارم برات می نویسم و ایشالا تا آخر

زمستون شما دیگه میای بغل مامان. فرشته کوچک آفتابی من دوستت دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پاکوچولو می باشد